فال حافظ

فال حافظ

ماه هاي ميلادي

ليست “ماه هاي ميلادي” به ترتيب و معادل انها به شمسي چيست

ماه هاي ميلادي,ماه هاي ميلادي به زبان آلماني,ماه هاي ميلادي به انگليسي,ماه هاي ميلادي و معادل شمسي,ماه هاي ميلادي به ترتيب شماره,ماه هاي ميلادي به عدد,ماه هاي ميلادي به ترتيب فصل,ماه هاي ميلادي به تركي استانبولي,ماه هاي ميلادي به انگليسي,ماه هاي ميلادي به شمسي,ماه هاي ميلادي به زبان انگليسي,ترتيب ماه هاي ميلادي به انگليسي,ماه هاي ميلادي به زبان انگليسي,ماه هاي ميلادي به ترتيب شمسي,جدول ماه هاي ميلادي به شمسي,تبديل ماه هاي ميلادي به شمسي,ماه هاي سال ميلادي به شمسي,ماه هاي ميلادي و معادل شمسي آنها,ماه هاي ميلادي معادل شمسي,معادل ماه هاي ميلادي و شمسي,ماه هاي ميلادي به عدد و حروف,ماه هاي ميلادي به ترتيب عدد

شايد براي شما هم پيش آمده باشد كه بخواهيد ترتيب ماه هاي ميلادي رو بدانيد يا بخواهيد بدانيد كه فلان ماه ميلادي با كدام ماههاي شمسي متقارن است

ماه هاي ميلادي , ماه هاي ميلادي به ترتيب , ماه هاي ميلادي به انگليسي , ماه هاي ميلادي و معادل شمسي به عدد

ماه هاي ميلادي

ماه هاي ميلادي به ترتيب شماره

1-ژانويه

2- فوريه

3- مارس

4-آوريل

5- مي

6-ژوئن

7-ژولاي

8-آگوست

9- سپتامبر

10-اكتبر

11-نوامبر

12-دسامبر

ماه هاي ميلادي , ماه هاي ميلادي به ترتيب , ماه هاي ميلادي به انگليسي , ماه هاي ميلادي و معادل شمسي به عدد

ماه هاي ميلادي به زبان آلماني

ماه هاي ميلادي تقريبا با كدام ماه شمسي متقارن هستند

ژانويه با دي ماه متقارن است

فوريه با بهمن ماه متقارن است

مارس با اسفند ماه متقارن است

آوريل با فروردين ماه متقارن است

مي با ارديبهشت ماه متقارن است

ژوئن با خرداد ماه متقارن است

ژولاي با تير ماه متقارن است

آگوست با مرداد ماه متقارن است

سپتامبر با شهريور ماه متقارن است

اكتبر با مهر ماه متقارن است

نوامبر با آبان ماه متقارن است

دسامبر با آذر ماه متقارن است

ماه هاي ميلادي , ماه هاي ميلادي به ترتيب , ماه هاي ميلادي به انگليسي , ماه هاي ميلادي و معادل شمسي به عدد

ماه هاي ميلادي به انگليسي

تلفظ صحيح ماه هاي ميلادي چيست؟

ژانويه به صورت جَنيوري تلفظ مي شود

فوريه به صورت فِبروري تلفظ مي شود

مارس به صورت مارچ تلفظ مي شود

آوريل به صورت آپريل تلفظ مي شود

مي به صورت مِي تلفظ مي شود

ژوئن به صورت جون تلفظ مي شود

ژولاي به صورت جولاي تلفظ مي شود

آگوست به صورت آگِست يا آگوست تلفظ مي شود

سپتامبر به صورت سِپتِمبر تلفظ مي شود

اكتبر به صورت آكتُبر يا اكتُبر تلفظ مي شود

نوامبر به صورت نوِمبر تلفظ مي شود

دسامبر به صورت دسِمبر تلفظ مي شود

ماه هاي ميلادي , ماه هاي ميلادي به ترتيب , ماه هاي ميلادي به انگليسي , ماه هاي ميلادي و معادل شمسي به عدد

ماه هاي ميلادي و معادل شمسي

هر كدام از ماه هاي ميلادي چند روز دارند؟

ژانويه 31 روز دارد

فوريه 28 يا 29 روز دارد

مارس 31 روز دارد

آوريل 30 روز دارد

مي 31 روز دارد

ژوئن 30 روز دارد

ژولاي 31 روز دارد

آگوست 31 روز دارد

سپتامبر 30 روز دارد

اكتبر 31 روز دارد

نوامبر 30 روز دارد

دسامبر 31 روز دارد

ماه هاي ميلادي , ماه هاي ميلادي به ترتيب , ماه هاي ميلادي به انگليسي , ماه هاي ميلادي و معادل شمسي به عدد

ماه هاي ميلادي به ترتيب شماره

ماه هاي ميلادي دقيقا با روزهاي كدام ماه هاي شمسي برابرند؟

ماه ژانويه از 11 دي ماه تا 11 بهمن است

ماه فوريه از 12 بهمن تا 9 اسفند متقارن است

ماه مارس از 10 اسفند تا 10 فروردين است

ماه اوريل آز 11 فروردين تا 10 ارديبهشت است

ماه مي از 11 ارديبهشت تا 10 خرداد است

ماه ژوئن از 11 خرداد تا 9 تير است

ماه ژولاي از 10 تير تا 10 مرداد است

ماه آگوست از 11 مرداد تا 9 شهريور است

ماه سپتامبر از 10 شهريور تا 8 مهر است

ماه اكتبر از 9 مهر تا 10 آبان است

ماه نوامبر از 11 آبان تا 9 آذر است

ماه دسامبر از 10 آذر تا 10 دي ماه است

ماه هاي ميلادي , ماه هاي ميلادي به ترتيب , ماه هاي ميلادي به انگليسي , ماه هاي ميلادي و معادل شمسي به عدد

ماه هاي ميلادي به عدد

ماه هاي شمسي دقيقا با روزهاي كدام ماه هاي ميلادي برابرند؟

فروردين = از 21 مارس تا 20 آوريل است

ارديبهشت = از 21 آوريل تا 21 مي است

خرداد = از 22 مي تا 21 ژوئن است

تير = از 22 ژوئن تا 22 ژولاي است

مرداد = از 23 ژولاي تا 22 آگوست است

شهريور = از 23 آگوست تا 22 سپتامبر است

مهر = از 23 سپتامبر تا 22 اكتبر است

آبان = از 23 اكتبر تا 22 نوامبر است

 آذر = از 22 نوامبر تا 21 دسامبر است

دي = از 22 دسامبر تا 20 ژانويه است

بهمن = از 21 ژانويه تا 19 فوريه است

اسفند = از 20 فوريه تا 20 مارس است

ماههاي سال ميلادي هر كدام داراي معاني خاصي هستند كه بيشتر آنها ريشه در نام الهه هاي رومي دارند كه در ادامه به اختصار به آنها مي پردازيم :

January (ژانويه) : ماه ژانويه از نام الهه ي گشايش و آغاز ( ژانوس ) گرفته شده است و همان گونه كه بيان شد بعد از اصلاح تقويم به ماه هاي پيشين اضافه شد . و در حدود سال 153 قبل از ميلاد مسيح به عنوان اولين ماه سال در تقويم قرار گرفت . كلمه درب در لاتين ianua معني مي شود و ماه ابتدايي سال نيز دري است بر آغاز سال نو .

February (فوريه) : از كلمه لاتين februum  مشتق گرفته شده است كه به معناي purification يا همان تصفيه و پاك سازي است . علت انتخاب مراسم مذهبي اي بود كه روميان در 15 اين ماه براي پاك سازي روح خود انجام مي دادند . در تقويم گريگورى كه تقويم ميلادي امروزي بيشترين شباهت را به آن دارد اين ماه از ماه آخر سال به دومين ماه سال تغيير مكان داد .

March (مارس) : سومين ماه در تقويم گريگوري و اولين ماه در تقويم روم باستان . از نام الهه جنگ يعني مارس گرفته شده است . رومي ها اعتقاد داشتند كه اين ماه به علت آغازگر بهار بودن به جنگ سرما مي رود و بر آن غلبه مي كند . انگليسي ها تا سال 1752 ميلادي اين ماه را اولين ماه سال مي دانستند و در روز 25 آن جشن سال نو مي گرفتند .

April (آوريل) : ماهي سي روزه است احتمالاً از كلمه لاتين aperire كه به معناي باز شدن است گرفته شده است . از آن رو كه در اين ماه درختان دوباره روييده مي شود و گل ها باز مي شوند .

May (مي) : از يك الهه يوناني به نام Maia كه الهه ي حاصل خيزي و باروري بوده است گرفته شده است . در نظريه اي ديگر اين نام از كلمه يوناني maiores گرفته شده است كه به معني بزرگترها است .

June (ژوئن) : از نام Juno كه  الهه ي ازدواج بوده و زن ژوپيتر بوده اقتباس شده و نظريه اي ديگر آن را برگرفته از كلمه لاتين iuniores به معناي كوچكترها مي داند . ( در مقابل ماه مي )

July (ژوئيه) : در ابتدا نام آن در روم باستان Quintilis بوده به معناي پنجمين ولي پس از تغيير در ترتيب ماه ها به افتخار جوليس سزار كه در اين ماه بدنيا آمده است ، اين ماه را به نام او كردند .

August (آگوست يا اوت) : در ابتدا نام آن در روم باستان .......tilis  بوده به معناي ششمين ولي به همان دليل چند بار ذكر شده به افتخار Augustus كه اولين پادشاه روم بوده است در سال 8 قبل از ميلاد مسيح اين ماه را نام او كردند .

September (سپتامبر) : از كلمه septem به معني هفت آمده است كه به معناي هفتمين است . چهار ماه آخر سال با وجود جابجايي ديرينه اي كه در ترتيب سال ها صورت گرفت كماكان از اعداد ترتيبي مشتق شده اند .

October (اكتبر) : از كلمه Octo كه به معناي هشت است گرفته شده است .

November (نوامبر) : از كلمه novem  كه به معناي نه است گرفته شده است .

December (دسامبر) : آخرين ماه سال و دهمين ماه روم باستان از كلمه Decem به معناي ده مشتق گرفته شده است.

ماه هاي ميلادي

درباره سرطان پوست بدانيد و بخوانيد

درباره سرطان پوست بدانيد و بخوانيد

سرطان پوست (به انگليسي: Skin cancer) سرطاني است كه از پوست ناشي مي‌شود. اين دسته سرطان‌هاسرطان پوست به دليل رشد غيرعادي سلول‌ها كه توانايي حمله يا انتشار به ديگر قسمت‌هاي بدن را دارند.سرطان پوست سه نوع عمده وجود دارد: سرطان سلول پايه‌اي (BCC)، كارسينوم سلول-سنگفرشي (SCC) و ملانوماسرطان پوستدو مورد اول به همراه تعدادي از سرطانهاي پوستي كه زياد شايع نيستندسرطان پوست تحت عنوان سرطان پوستي غير ملانومي شناخته مي‌شوند(NMSC).

درباره سرطان پوست بدانيد و بخوانيد

سرطان پوست , سرطان پوست صورت , سرطان پوست چيست , علائم سرطان پوست , درمان سرطان پوست

درباره سرطان پوست بدانيد و بخوانيد

سرطان پوستسرطان پوست يكي از شايع ترين سرطان بدخيم بدن به شمار مي رود  كه با توجه به نوع سلول پوستي رخ مي دهد و يكي از سرطان پوستمهم ترين دلايلي كه افراد به سرطان پوست مبتلا مي شوند، قرار گرفتن در معرض پرتو فرابنفش خورشيد است.سرطان پوست در كشور نيز اين سرطان يكي از سه سرطان شايع كشور است. 

درباره سرطان پوست بدانيد و بخوانيد

سرطان پوست , سرطان پوست صورت , سرطان پوست چيست , علائم سرطان پوست , درمان سرطان پوست

درباره سرطان پوست بدانيد و بخوانيد

سرطان پوستشهاب اوليايي متخصص علوم تغذيه درباره پوست گوجه فرنگي و مضرات آن گفت: هر ماده غذايي مانند گوجه فرنگي،سرطان پوست برنج و نان كه با حرارت مستقيم سوخته شود براي بدن ۱۰۰درصد مضر است.

درباره سرطان پوست بدانيد و بخوانيد

سرطان پوست , سرطان پوست صورت , سرطان پوست چيست , علائم سرطان پوست , درمان سرطان پوست

درباره سرطان پوست بدانيد و بخوانيد

سرطان پوست دكتر عشقي در خصوص علائم هشدار دهنده سرطان پوست گفت:صورت زخم يا توده و برجستگي پوستي در ناحيه دست و صورت كه با سرطان پوستاستفاده از پمادهاي مختلف بهبود نمي يابد از علايم بيماري است. همچنين تغيير رنگ و اندازه خال هايسرطان پوست پوستي كه همراه با خارش و خونريزي است نياز به بررسي دارد.

سرطان پوست

درباره رماتيسم بدانيد و بخوانيد

درباره رماتيسم بدانيد و بخوانيد

رماتيسم بيماري است كه استخوان ها و مفاصل و بافت همبند را درگير مي كنند به كار مي رودرماتيسممفصلي به آرتريت روماتوئيد و روماتيسم قلبي به تب روماتيسمي گفته مي شود.اين بيماري ها رماتيسمدر زنان شايع تر از مردان است. ولي برخي از انواع آن رماتيسممثلا روماتيسم ستون فقرات در مردان شايع تر است .

درباره رماتيسم بدانيد و بخوانيد

روماتيسم , روماتيسم پوستي , روماتيسم چشمي , روماتيسم چيست , درمان و علائم روماتيسم

درباره رماتيسم بدانيد و بخوانيد

رماتيسممهمترين علائم روماتيسم مفصلي يا آرتريت روماتوئيد درد و خشكي صبحگاهي مفاصل بدن برماتيسمخصوص دست همراه با احساس ضعف و خستگي است كه بصورت تدريج در عرض چند هفته رماتيسمتا چند ماه ايجاد شده و شدت ميابند.

رماتيسمعلائم روماتيسم مفصلي به سه دسته تقسيم ميشوند. رماتيسمعلائم عمومي، علائم مفصلي و علائم غير مفصلي

درباره رماتيسم بدانيد و بخوانيد

روماتيسم , روماتيسم پوستي , روماتيسم چشمي , روماتيسم چيست , درمان و علائم روماتيسم

درباره رماتيسم بدانيد و بخوانيد

رماتيسماصطلاح «روماتيسم» هنوز هم در مكالمات روزانه و متون تاريخي شنيده و ديده مي‌شود، اما ديگر به صورت گسترده در متون پزشكي و تخصصي به كار نمي‌رود؛ زيرا كه ديگر بيماري مشخصي به نام روماتيسم شناخته نمي‌شود. لغت سنتي چنان طيف وسيعي از رماتيسممشكلات را پوشش مي‌دهد كه اگر در توضيح علائم يك مريض از كلمه «روماتيسم» استفاده كنيم، عملاً چيز خاصي نگفته‌ايم. بااين حال، منابعي كهرماتيسم به «روماتيسم» اشاره دارند اكثراً منظورشان آرتريت (التهاب مفصل) است

درباره رماتيسم بدانيد و بخوانيد

روماتيسم , روماتيسم پوستي , روماتيسم چشمي , روماتيسم چيست , درمان و علائم روماتيسم

درباره رماتيسم بدانيد و بخوانيد

رماتيسم  شايع ترين نقطه اي از بدن به جز مفاصل و ستون مهره ها كه درگير روماتيسم مي شود، پوست است. رماتيسماولين بروز علائم روماتيسمي از ناحيه پوست بوده و حتي اولين بروز آن با مشكلات پوستي و مقاومت به درمان هاي دارويي، رماتيسمهمراه است. پوست، كليه ها، ريه، مغز، چشم ها از خطر روماتيسم در امان نيستند

رماتيسم

درباره ام اس بدانيد و بخوانيد

درباره ام اس بدانيد و بخوانيد

 ام اس اِم‌اِس يا اِسكلُروزِ چندگانه (به انگليسي: Encephalomyelitis disseminata يا Multiple sclerosis) كه با نام اختصاريِ  ام اس  يا MS شناخته مي‌شود، يك بيماري التهابي است كه در آن غلاف‌هاي ميلين سلول‌هاي عصبي در مغز و نخاع آسيب مي‌بينند. اين آسيب ديدگي  ام اس در توانايي بخش‌هايي از سيستم عصبي كه  ام اس مسئول ارتباط هستند مي‌تواند اختلال ايجاد مي‌كند و باعث به وجود آمدنِ علائم و نشانه‌هاي زيادِ ام اس جسمي شود

درباره ام اس بدانيد و بخوانيد

ام اس , بيماري ام اس ، درمان ام اس , علائم ام اس , بيماري ام اس چيست

درباره ام اس بدانيد و بخوانيد

 ام اس به همين دليل در نتيجه فرماني كه از مغز صادر مي شود براحتي به اعضاء و ماهيچه ها نمي رسد ام اس  و كار براحتي انجام نمي شود. مغز فرمانده, كل بدن بوده و در جايگاه رفيعي قرار دارد. ام اس  شخص بايد دقيقا اين اندام مهم و حياتي  ام اس را بشناسد و حداكثر مراقبت را از اين اندام مهم بنمايد.

درباره ام اس بدانيد و بخوانيد

ام اس , بيماري ام اس ، درمان ام اس , علائم ام اس , بيماري ام اس چيست

درباره ام اس بدانيد و بخوانيد

درمان اين بيماري شامل: ام اس  كنترل علائم و بهبود زندگي بيمار است.

 ام اس در حال حاضر بسياري از داروها، موجب كاهش شدت حملات MS و كاهش سرعت پيشرفت اين بيماري مي گردند.

اگر به محض تشخيص اين بيماري، درمان صورت نگيرد، ام اس  موجب از كارافتادگي فرد مي گردد.

درباره ام اس بدانيد و بخوانيد

ام اس , بيماري ام اس ، درمان ام اس , علائم ام اس , بيماري ام اس چيست

درباره ام اس بدانيد و بخوانيد

 ام اس  اين بيماران معمولا در مستقيم حركت كردن مشكل دارند. در واقع اين عدم تعادل در كنترل حركات معمولا با پيشرفت  ام اس تخريب سلول هاي عصبي فرد را تحت تاثير قرار مي دهد. به همين خاطر است كه بسياري از ام اس  مبتلايان به MS براي راه رفتن نياز به عصا دارند.

ام اس

درباره ايدز بدانيد و بخوانيد

درباره ايدز بدانيد و بخوانيد

ايدزعمدتاً از طريق آميزش جنسي (از جمله مقعدي و حتي دهاني) محافظت نشده، انتقال خون آلوده و سرسوزن آلوده و از مادر به فرزند ايدزدر طول بارداري، زايمان يا شيردهي منتقل مي‌گردد. ايدز بعضي از مايعات بدن مانند بزاق و اشك قادر به انتقال HIV نيستند. ايدز پيشگيري از عفونت HIV، عمدتاً از طريق آميزش جنسي امن و برنامه تعويض سرنگ، ايدزراه حلي براي جلوگيري از گسترش اين بيماري محسوب مي‌شوند.

درباره ايدز بدانيد و بخوانيد

ايدز ، درمان ايدز ، علل ايدز , راه هاي انتقال ايدز , ايدز چيست , ايدز و علائم آن

درباره ايدز بدانيد و بخوانيد

ايدزعمده موارد عفونت اچ آي وي در سراسر دنيا (تقريبا ٧۵ درصد) در نتيجه رابطه جنسي محافظت نشده است. ايدز هرفعاليت جنسي كه اجازه دهد مايع مني (همچنين شامل مايعي كه قبل ازمني خارج مي شود) و اسپرم وترشحات واژن يا خون (شامل خون قاعدگي) ايدز ازفرد داراي عفونت به جريان خون فرد ديگري وارد شود مي تواند اچ آي وي و ايدزساير عفونت هاي منتقل شونده از راه جنسي را منتشركند

درباره ايدز بدانيد و بخوانيد

ايدز ، درمان ايدز ، علل ايدز , راه هاي انتقال ايدز , ايدز چيست , ايدز و علائم آن

درباره ايدز بدانيد و بخوانيد

ايدزهيچ‌گونه درمان يا واكسن وجود ندارد؛ اگر چه درمان ضدويروسي مي‌تواند باعث كاهش دوره بيماري و اميد ايدزبه زندگي نزديك به طبيعي گردد. با وجود اين كه درمان ضدويروسي خطر مرگ و عوارض ناشي ايدزاز اين بيماري را كاهش مي‌دهد، اما اين داروها گران‌قيمت هستند ايدز و ممكن است با عوارض جانبي همراه باشند.

درباره ايدز بدانيد و بخوانيد

ايدز ، درمان ايدز ، علل ايدز , راه هاي انتقال ايدز , ايدز چيست , ايدز و علائم آن

درباره ايدز بدانيد و بخوانيد

 

1 – عفونت اوليه ، عفونت حاد و يا سندرم ايدزحاد ويروسي ناميده مي شود

2 – ايدز  مرحله بدون علامت باليني يا دوره نهفتگي ناميده مي شود.

3 – مرحله علامتدار عفونت  ايدز يا سندرم نقص ايمني اكتسابي ناميده مي شود.

ايدز

درباره مارچوبه بدانيد و بخوانيد

درباره مارچوبه بدانيد و بخوانيد

مارچوبهگياهي علفي چندساله و دوپايه از راسته مارچوبه، تيرهٔ مارچوبگان (Asparagaceae) و سردهٔ مارچوبه (Asparagus) است.

گل‌هاي بسيار كوچك آن در روي پايه‌هاي نر و ماده قرار دارند. گل‌هاي آن داراي ۶ كاسبرگ مارچوبهو ۶ گلبرگ و ۶ پرچم و يك مادگي سه برچه‌اي است گل‌هاي نر به مارچوبهرنگ زرد مايل به سبز بوده، كاملاً از گل‌هاي ماده كه معمولاً به رنگ قرمز در مارچوبهمي‌آيند قابل تشخيص مي‌باشند

درباره مارچوبه بدانيد و بخوانيد

مارچوبه , خواص مارچوبه , فوايد مارچوبه , مضرات مارچوبه

درباره مارچوبه بدانيد و بخوانيد

مارچوبهمواد غذايي پروبيوتيك كه بيشتر در منابع غذايي گياهي يافت مي‌شوند، در دستگاه گوارش تجزيه نمي‌شوند و غذاي مورد نياز براي باكتري‌هاي روده مانند بيفيدوباكتر و لاكتوباسيلوس را فراهم مي‌آورند. اين باكتري‌ها كه از باكتري‌هاي پروبيوتيك مي‌باشندمارچوبه تجزيه مواد در دستگاه گوارش را تسهيل مي‌كنند و احتمال ابتلا به بسياري از بيماري‌هاي روده‌اي مانند سرطان روده، بيماري‌هاي التهابي روده، آلرژي و… را مي‌كاهند.مارچوبه يكي از پروبيوتيك‌هاي بسيار مهم اينولين مي‌باشد كه از پلي‌فروكتان‌ها است؛مارچوبه و مارچوبه يكي از منابع اصلي اينولين مي‌باشد.

درباره مارچوبه بدانيد و بخوانيد

مارچوبه , خواص مارچوبه , فوايد مارچوبه , مضرات مارچوبه

درباره مارچوبه بدانيد و بخوانيد

مارچوبه بصورت وحشي در اكثر نقاط دنيا مي رويد برگهاي آن فلسي شكل بوده كه از كنار آنها شاخه هايي باريك و دراز ومارچوبه سبز رنگ بصورت دسته هاي 3 تا 8 تائي خارج مي شود .

مارچوبهشاخه هاي مارچوبه تازه راست و نرم بوده و نوك آن نبايد باز شده باشد ومارچوبه اگر فلسهاي نوك آن باز باشد نشانه اين است كه گياه مدت زيادي مانده و كهنه شده است .

درباره مارچوبه بدانيد و بخوانيد

مارچوبه , خواص مارچوبه , فوايد مارچوبه , مضرات مارچوبه

درباره مارچوبه بدانيد و بخوانيد

مارچوبه مواد آنتي‌اكسيداني و ضدالتهابي موجود در مارچوبه، بسياري از بيماري‌هاي مزمن مانند ديابت نوع 2 و بيماري‌هاي قلبي را متوقف مي‌كنند.مارچوبه مقادير بالاي ويتامين‌هاي گروه B در مارچوبه، مسئول اثرات ضدديابتي اين گياه مي‌باشندمارچوبه. ويتامين‌هاي گروه B كه در مارچوبه به فراواني يافت مي‌شوند

مارچوبه

درباره رژيم لاغري بدانيد بخوانيد رژيم لاغري , رژيم لاغري كانادايي , رژيم لاغري سه روزه , رژيم لاغري سريع

درباره رژيم لاغري بدانيد بخوانيد

 رژيم لاغريآيا به دنبال سريع‌ترين راه براي كم كردن وزن هستيد؟ آيا در آينده نزديك ميهماني بزرگي در پيش داريد و دوست داريد در لباسي كه به تازگي خريده‌ايد متناسب به نظر برسيد؟ آيا طي چند هفته آينده يك قرار خيلي مهم داريد؟ دليل اينكه مي‌خواهيد رژيم لاغري وزنتان را پايين بياوريد، هر چه كه باشد، اين مقاله بهترين راهنماي شما با نكاتي عالي است كه كمكتان مي‌كند به راحتي در يك هفته وزنتان را پايين بياوريد.

درباره رژيم لاغري بدانيد بخوانيد

 رژيم لاغري , رژيم لاغري كانادايي , رژيم لاغري سه روزه , رژيم لاغري سريع

درباره رژيم لاغري بدانيد بخوانيد

 رژيم لاغريشما بايد مقدار چربي را در رژيم غذايي تان اصلاح كنيد. در يك رژيم صحيح تنها 10 درصد از مقدار غذايي كه مي خوريد  رژيم لاغريمي تواند چربي باشد و بيشتر از آن براي قلب و عروق شما مضر است. بين 15 تا 20درصد بقيه رژيم غذايي تان بايد با پروتئين  رژيم لاغريو 70 تا 75 درصد بايد با كربوهيدرات و سبزيجات تامين شود.

درباره رژيم لاغري بدانيد بخوانيد

 رژيم لاغري , رژيم لاغري كانادايي , رژيم لاغري سه روزه , رژيم لاغري سريع

درباره رژيم لاغري بدانيد بخوانيد

 رژيم لاغريهر روز تعداد آگهي هايي كه مدعي هستند لاغري بيش از 10 كيلو ظرف كمتر از يك ماه با  رژيم لاغريمتد آنها امكان پذير است بيشتر مي شود. آنهايي كه بعضا فريب اين دسته از آگهي ها را خورده اند مي گويند كه تنها مقدار كمي از وزن آنها كاهش پيدا كرده و رژيم لاغري پزشكان متخصص تغذيه هم كاملا با آن مخالف هستند.

درباره رژيم لاغري بدانيد بخوانيد

 رژيم لاغري , رژيم لاغري كانادايي , رژيم لاغري سه روزه , رژيم لاغري سريع

درباره رژيم لاغري بدانيد بخوانيد

 رژيم لاغري بايد خودتان ببينيد چه كاري شما را آرام مي كند، اين موضوع براي هر كس مفهوم متفاوتي دارد. شايد  رژيم لاغريدراز كشيدن و گوش دادن به يك موسيقي آرام بخش براي شما مفيد باشد. شايد نقاشي يا استخر يا حمام آب گرم بتواند شما را آرام كند رژيم لاغري. كمك كردن به آرامش دروني و كنترل استرس مي تواند به استراحت رگ ها كمك كند و اين كار مانع  رژيم لاغرياز انسداد آنها مي شود.

رژيم لاغري

درباره به ليمو بدانيد و بخوانيد

درباره به ليمو بدانيد و بخوانيد

به ليمو نام يك گياه دارويي معطر است كه بوي خوشايند ليمو را دارد. درختچۀ اين گياه ۱٬۵ تا ۲ متر است به ليموكه گاهي بيشتر هم مي‌شود.[۲] و داراي برگ‌هاي ساده سرنيزه‌اي به طول ۷ تا ۱۰ سانتي‌متر با قاعده گره‌اي و عموماً به‌صورت به ليمودسته‌هاي سه تايي در هر گره است.

درباره به ليمو بدانيد و بخوانيد

به ليمو خواص , به ليمو خاصيت , به ليمو و خواص آن , به ليمو

درباره به ليمو بدانيد و بخوانيد

 

به ليموگل آذين انتهايي و بصورت خوشه‌هاي باريك، جام گل كوچك و به‌طور مشخص واجد دو لب،به ليمو ارغواني رنگ پريده، ميوه هستكي و داراي ۲۱ عدد بذر است. اين گياه بومي آمريكاي جنوبي بوده و به طور طبيعي رويش آن در آرژانتين، شيلي و پرو گزارش شده است و از آن جا به سايربه ليمو نقاط جهان از جمله ايران رفته‌است و كشت مي‌شود. در ايران اين گياه دربه ليمو استان‌هاي شمالي و باغ‌ها كشت مي‌شود.

درباره به ليمو بدانيد و بخوانيد

به ليمو خواص , به ليمو خاصيت , به ليمو و خواص آن , به ليمو

درباره به ليمو بدانيد و بخوانيد

به ليموگياهى است درختچه اى به ارتفاع ۶ – ۳ متر با برگ هاى ساده سرنيزه اى به ليموبه طول ۱۰ – ۷ سانتى متر، نوكدار، در قاعده گره اى و عموماً به صورت دسته هاى سه تايى در هر گره، برگ هاىبه ليمو له شده اين گياه بوى خوشايند ليمو را دارد.

درباره به ليمو بدانيد و بخوانيد

به ليمو خواص , به ليمو خاصيت , به ليمو و خواص آن , به ليمو

درباره به ليمو بدانيد و بخوانيد

به ليمو اين گياه بومي آمريكاي جنوبي بوده و به طور طبيعي رويش آن در آرژانتين، شيلي و پرو گزارش شده است و به ليمواز آن جا به ساير نقاط جهان از جمله ايران رفته‌است و كشت مي‌شود. در ايران اين گياه دربه ليمو استان هاي شمالي و باغ ها كشت مي شود.

به ليمو

درباره سياه دانه بدانيد و بخوانيد

درباره سياه دانه بدانيد و بخوانيد

سياه دانه طعمي تلخ دارد و به عنوان ادويه در مواد غذايي به خصوص ترشيجات استفاده مي شود.اين دانه بومي جنوب غربي آسياست سياه دانه و از قديم به عنوان ضد انگل، ضد باكتري و مسهل استفاده مي كردند. مصرف سياه دانه براي زنان شيرده مفيد است زيرا باعث افزايش ترشح شير مي شود.سياه دانه  نام هاي ديگر سياه دانه، سياه تخمه، سرنيچ سياه،سياه دانه سنوخ سياه، كمون اسود، شونيز، شونوز و كمون هندي است.

درباره سياه دانه بدانيد و بخوانيد

سياه دانه ، خواص سياه دانه , سياه دانه و عسل , سياه دانه و لاغري

درباره سياه دانه بدانيد و بخوانيد

سياه دانه يا «شونيز» (انگليسي: Nigella Sativa) گياهي يك‌ساله و گلدار و بومي جنوب غربي آسيا است.

در ايران اين گياه به‌ويژه در اراك و اصفهان به فراواني مي‌رويد.سياه دانه از دانهٔ اين گياه به عنوان دارو استفاده مي‌شود.

سياه‌دانه از راستهٔ گل‌هاي ساعت (Ranunculales) و تيرهٔ آلالگان (Ranunculaceae) است. سياه دانه دانه‌اش داراي اثر قاعده‌آور، ضد كرم، ضد باكتري، مسهل و زيادكننده ترشحات شير است.

درباره سياه دانه بدانيد و بخوانيد

سياه دانه ، خواص سياه دانه , سياه دانه و عسل , سياه دانه و لاغري

درباره سياه دانه بدانيد و بخوانيد

سياه دانه ضد كرم است. مصرف سياه دانه با سركه باعث دفع كرم سياه دانه دستگاه گوارشي مي شود.

 

سياه دانه – استفاده از مخلوط سياه دانه آسياب شده با عسل براي تسكين درد سياه دانه رحم و پس درد زايمان مفيد است.

 

سياه دانه – غرغره كردن جوشانده ي سياه دانه در سركه باعث تسكين سياه دانه درد دندان و محكم شدن دندان مي شود.

درباره سياه دانه بدانيد و بخوانيد

سياه دانه ، خواص سياه دانه , سياه دانه و عسل , سياه دانه و لاغري

درباره سياه دانه بدانيد و بخوانيد

سياه دانه پوسته تخم مرغ را پس از شستن كامل ، با حرارت مقداري تفت دهيد و با مقداري سياه دانه مخلوط كرده سياه دانه و بكوبيد تا كاملا نرم شود. يك قاشق چايخوري از اين مخلوط را در يك ليوان شير ريخته و آن را به هم بزنيد و صبح و شب،سياه دانه به مدت يك هفته ميل كنيد.

سياه دانه

نيما

گلچين اشعار زيبا “نيما يوشيج”

نيما يوشيج,نيما يوشيج شعر,نيما يوشيج زندگينامه,نيما يوشيج آي آدمها,نيما يوشيج مي تراود مهتاب,نيما يوشيج مدرسه,نيما يوشيج Pdf,نيما يوشيج برف,نيما يوشيج و شهريار,نيما يوشيج شعر مهتاب,نيما يوشيج شعر برف,نيما يوشيج شعر ققنوس,نيما يوشيج شعر داروگ,نيما يوشيج پدر شعر نو,نيما يوشيج بهترين شعر,نيما يوشيج زندگينامه,اشعار نيما يوشيج زندگينامه,زندگينامه نيما يوشيج ويكي پديا,زندگينامه نيما يوشيج از زبان خودش,مي تراود مهتاب نيما يوشيج,معني شعر مي تراود مهتاب نيما يوشيج,دانلود اهنگ مي تراود مهتاب نيما يوشيج,نيما يوشيج مدرسه,مدرسه نيما يوشيج تهران,مدرسه نيما يوشيج شهرك غرب,مدرسهي نيما يوشيج,دانلود اشعار نيما يوشيج Pdf,ديوان اشعار نيما يوشيج Pdf,گزيده اشعار نيما يوشيج Pdf,دانلود مجموعه اشعار نيما يوشيج Pdf,نيما يوشيج شهريار

نيما يوشيج , شعر نيما يوشيج , اشعار نيما يوشيج , شعر نو نيما يوشيج

سود گرت هست گراني مكن
 خيره سري با دل و جاني مكن
آن گل صحرا به غمزه شكفت
صورت خود در بن خاري نهفت
صبح همي باخت به مهرش نظر
 ابر همي ريخت به پايش گهر
باد ندانسته همي با شتاب
 ناله زدي تا كه برايد ز خواب
 شيفته پروانه بر او مي پريد
 دوستيش ز دل و جان مي خريد
 بلبل آشفته پي روي وي
 راهي همي جست ز هر سوي وي
 وان گل خودخواه خود آراسته
 با همه ي حسن به پيراسته
 زان همه دل بسته ي خاطر پريش
 هيچ نديدي به جز از رنگ خويش
شيفتگانش ز برون در فغان
 او شده سرگرم خود اندر نهان
 جاي خود از ناز بفرسوده بود
 ليك بسي بيره و بيهوده بود
 فر و برازندگي گل تمام
 بود به رخساره ي خوبش جرام
 نقش به از آن رخ برتافته
 سنگ به از گوهرنايافته
 گل كه چنين سنگدلي برگزيد
عاقبت از كار نداني چه ديد
 سودنكرده ز جواني خويش
خسته ز سوداي نهاني خويش
آن همه رونق به شبي در شكست
تلخي ايام به جايش نشست
 از بن آن خار كه بودش مقر
 خوب چو پژمرد برآورد سر
 ديد بسي شيفته ي نغمه خوان
 رقص كنان رهسپر و شادمان
 از بر وي يكسره رفتند شاد
راست بماننده ي آن تندباد
 خاطر گل ز آتش حسرت بسوخت
 ز آن كه يكي ديده بدو برندوخت
هر كه چو گل جانب دل ها شكست
 چون كه بپژمرد به غم برنشست
دست بزد از سر حسرت به دست
 كانچه به كف داشت ز كف داده است
چون گل خودبين ز سر بيهشي
دوست مدار اين همه عاشق كشي
يك نفس از خويشتن آزاد باش
 خاطري آور به كف و شاد باش

نيما يوشيج

در نخستين ساعت شب، در اطاق چوبيش تنها، زن چيني
در سرش انديشه هاي هولناكي دور مي گيرد، مي انديشد:
« بردگان ناتوانايي كه مي سازند ديوار بزرگ شهر را
هر يكي زانان كه در زير آوار زخمه هاي آتش شلاق داده جان
مرده اش در لاي ديوار است پنهان
 آني از اين دلگزا انديشه ها راه خلاصي را نمي داند زن چيني
او، روانش خسته و رنجور مانده است
با روان خسته اش رنجور مي خواند زن چيني،
در نخستين ساعت شب:
ـــ « در نخستين ساعت شب هر كس از بالاي ايوانش چراغ اوست
آويزان
همسر هر كس به خانه بازگرديده است الا همسر من
كه ز من دور است و در كار است
زير ديوار بزرگ شهر.
در نخستين ساعت شب، دور از ديدار بسيار آشنا من نيز
در غم ناراحتي هاي كسانم؛
همچناني كان زن چيني
بر زبان انديشه هاي دلگزايي حرف مي راند،
من سرودي آشنا را مي كن در گوش
من دمي از فكر بهبودي تنها ماندگان در خانه هاشان نيستم خاموش
و سراسر هيكل ديوارها در پيش چشم التهاب من نمايانند نجلا!
در نخستين ساعت شب،
اين چراغ رفته را خاموش تر كن
من به سوي رخنه هاي شهرهاي روشنايي
راهبردم را به خوبي مي شناسم، خوب مي دانم
من خطوطي را كه با ظلمت نوشته اند
وندر آن انديشه ي ديوارسازان مي دهد تصوير
ديرگاهي هست مي خوانم.
در بطون عالم اعداد بيمر
در دل تاريكي بيمار
چند رفته سالهاي دور و از هم فاصله جسته
كه بزور دستهاي ما به گرد ما
مي روند اين بي زبان ديوارها بالا.

نيما يوشيج شعر

مي تَراوَد مَهتاب
مي درخشد شَب تاب،
نيست يك دَم شِكَنَد خواب به چشمِ كَس وليك
غَمِ اين خُفته ي چند
خواب در چشمِ تَرَم مي شكند.
نگران با من اِستاده سَحَر
صبح مي خواهد از من
كز مباركْ دَمِ او آوَرَم اين قومِ به جانْ باخته را بلكه خبر
در جگر ليكن خاري
از رَهِ اين سفرم مي شكند…

نيما يوشيج زندگينامه

آي آدمها كه بر ساحل نشسته شاد و خندانيد!
يك نفردر آب دارد مي سپارد جان.
يك نفر دارد كه دست و پاي دائم‌ ميزند
روي اين درياي تند و تيره و سنگين كه مي‌دانيد.
آن زمان كه مست هستيد از خيال دست يابيدن به دشمن،
آن زمان كه پيش خود بيهوده پنداريد
كه گرفتستيد دست ناتواني را
تا تواناييّ بهتر را پديد آريد،
آن زمان كه تنگ ميبنديد
بركمرهاتان كمربند،
در چه هنگامي بگويم من؟
يك نفر در آب دارد مي‌كند بيهود جان قربان!
آي آدمها كه بر ساحل بساط دلگشا داريد!
نان به سفره،جامه تان بر تن؛
يك نفر در آب مي‌خواند شما را..

نيما يوشيج آي آدمها

من دلم سخت گرفته است از اين
ميهمان‌خانه‌ي مهمان‌كش روزش تاريك
كه به جان هم نشناخته انداخته است:
چند تن خواب آلود
چند تن ناهموار
چند تن ناهشيار…

نيما يوشيج مي تراود مهتاب

فرياد مي زنم ،
من چهره ام گرفته !
من قايقم نشسته به خشكي !
مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست ،
يك دست بي صداست ،
من ، دست من كمك ز دست شما مي كند طلب،
فرياد من شكسته اگر در گلو ، وگر
فرياد من رسا ،
من از براي راه خلاص خود و شما،
فرياد مي زنم
، فرياد مي زنم!!

نيما يوشيج مدرسه

من چهره ام گرفته
من قايقم نشسته به خشكي!
 
با قايقم نشسته به خشكي
فرياد مي زنم:
« وامانده در عذابم انداخته است
در راه پر مخافت اين ساحل خراب
و فاصله است آب
امدادي اي رفيقان با من.»
گل كرده است پوزخندشان اما
بر من،
بر قايقم كه نه موزون
بر حرفهايم در چه ره و رسم
بر التهابم از حد بيرون.
 
در التهابم از حد بيرون
فرياد بر مي آيد از من:
« در وقت مرگ كه با مرگ
جز بيم نيستيّ وخطر نيست،
هزّالي و جلافت و غوغاي هست و نيست
سهو است و جز به پاس ضرر نيست.»
با سهوشان
من سهو مي خرم
از حرفهاي كامشكن شان
من درد مي برم
خون از درون دردم سرريز مي كند!
من آب را چگونه كنم خشك؟
فرياد مي زنم.
من چهره ام گرفته
من قايقم نشسته به خشكي
مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست:
يك دست بي صداست
من، دست من كمك ز دست شما مي كند طلب.
 
فرياد من شكسته اگر در گلو، وگر
فرياد من رسا
من از براي راه خلاص خود و شما
فرياد مي زنم.
فرياد مي زنم !

نيما يوشيج Pdf

خانهام ابري است

يكسره روي زمين ابري ست با آن.

از فراز گردنه خرد و خراب و مست

باد ميپيچد.

يكسره دنيا خراب از اوست

و حواس من!

آي نيزن كه ترا آواي ني بردهست دور از ره كجايي!

نيما يوشيج برف

زندگاني چه هوسناك است ، چه شيرين!
چه برومندي دمي با زندگي آزاد بودن،
خواستن بي ترس،حرف از خواستن بي ترس گفتن،شاد بودن!…

نيما يوشيج و شهريار

ترا من چشم در راهم
شباهنگام
كه مي گيرند در شاخ « تلاجن» سايه ها رنگ سياهي
وزان دلخستگانت راست اندوهي فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام.در آندم كه بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت كه بندد دست نيلوفر به پاي سرو كوهي دام
گرم ياد آوري يا نه
من از يادت نميكاهم
ترا من چشم در راهم

نيما يوشيج شعر مهتاب

آن گل زودرس چو چشم گشود
به لب رودخانه تنها بود
گفت دهقان سالخورده كه : حيف كه چنين يكه بر شكفتي زود
لب گشادي كنون بدين هنگام
كه ز تو خاطري نيابد سود
گل زيباي من ولي مشكن
كور نشناسد از سفيد كبود
نشود كم ز من بدو گل گفت
نه به بي موقع آمدم پي جود
كم شود از كسي كه خفت و به راه
دير جنبيد و رخ به من ننمود
آن كه نشناخت قدر وقت درست
زيرا اين طاس لاجورد چه جست ؟

نيما يوشيج شعر برف

شب همه شب شكسته خواب به چشمم
گوش بر زنگ كاروانستم
با صداهاي نيمه زنده ز دور
همعنان گشته همزبان هستم

جاده اما ز همه كس خالي است
ريخته بر آوار آوار
اين منم به زندان شب تيره كه باز
شب همه شب
گوش بر زنگ كاروانستم

نيما يوشيج شعر ققنوس

از اين راه شوم ،گرچه تاريك است
همه خارزار است و باريك است
ز تاريكيم بس خوش آيد همي
كه تا وقت كين از نظرها كمي…

نيما يوشيج شعر داروگ

به چشم كور از راهي بسي دور
به خوبي پشه اي پرنده ديدن
به جسم خود بدون پا و بي پر
به جوف صخره اي سختي پريدن
گرفتن شر زشيري را در آغوش
ميان آتش سوزان خزيدن
كشيدن قله الوند بر پشت
پس آنكه روي خار و خس دويدن
مرا آسانتر و خوشتر
بود زان
كه بار منت دو نان كشيدن

نيما يوشيج پدر شعر نو

آنچه شنيديد زخود يا زغير
وآنچه بكردند زشر و زخير
بود كم ار مدت آن يا مديد
عارضه اي بود كه شد ناپديد
و آنچه بجا مانده بهاي دل است
كان همه افسانه بي حاصل است

نيما يوشيج بهترين شعر

مي تراود مهتاب
مي درخشد شب تاب
نيست يك دم شكند خواب به چشم كس وليك
غم اين خفته ي چند
خواب در چشم ترم مي شكند
نگران با من استاده سحر
صبح مي خواهد از من
كز مبارك دم او آورم اين قوم به جان باخته را بلكه خبر
در جگر ليكن خاري
از ره اين سفرم مي شكند…

نيما يوشيج زندگينامه

سود گرت هست گراني مكن
خيره سري با دل و جاني مكن
آن گل صحرا به غمزه شكفت
صورت خود در بن خاري نهفت
صبح همي باخت به مهرش نظر
ابر همي ريخت به پايش گهر
باد ندانسته همي با شتاب
ناله زدي تا كه برايد ز خواب
شيفته پروانه بر او مي پريد
دوستيش ز دل و جان مي خريد
بلبل آشفته پي روي وي
راهي همي جست ز هر سوي وي
وان گل خودخواه خود آراسته
با همه ي حسن به پيراسته
زان همه دل بسته ي خاطر پريش
هيچ نديدي به جز از رنگ خويش
شيفتگانش ز برون در فغان
او شده سرگرم خود اندر نهان
جاي خود از ناز بفرسوده بود
ليك بسي بيره و بيهوده بود
فر و برازندگي گل تمام
بود به رخساره ي خوبش جرام
نقش به از آن رخ برتافته
سنگ به از گوهرنايافته
گل كه چنين سنگدلي برگزيد
عاقبت از كار نداني چه ديد
سودنكرده ز جواني خويش
خسته ز سوداي نهاني خويش
آن همه رونق به شبي در شكست
تلخي ايام به جايش نشست
از بن آن خار كه بودش مقر
خوب چو پژمرد برآورد سر
ديد بسي شيفته ي نغمه خوان
رقص كنان رهسپر و شادمان
از بر وي يكسره رفتند شاد
راست بماننده ي آن تندباد
خاطر گل ز آتش حسرت بسوخت
ز آن كه يكي ديده بدو برندوخت
هر كه چو گل جانب دل ها شكست
چون كه بپژمرد به غم برنشست
دست بزد از سر حسرت به دست
كانچه به كف داشت ز كف داده است
چون گل خودبين ز سر بيهشي
دوست مدار اين همه عاشق كشي
يك نفس از خويشتن آزاد باش
خاطري آور به كف و شاد باش

اشعار نيما يوشيج زندگينامه

آنچه شنيديد زخود يا زغير
وآنچه بكردند زشر و زخير
بود كم ار مدت آن يا مديد
عارضه اي بود كه شد ناپديد
و آنچه بجا مانده بهاي دل است
كان همه افسانه بي حاصل است

زندگينامه نيما يوشيج ويكي پديا

آن گل زودرس چو چشم گشود
به لب رودخانه تنها بود
گفت دهقان سالخورده كه : حيف كه چنين يكه بر شكفتي زود
لب گشادي كنون بدين هنگام
كه ز تو خاطري نيابد سود
گل زيباي من ولي مشكن
كور نشناسد از سفيد كبود
نشود كم ز من بدو گل گفت
نه به بي موقع آمدم پي جود
كم شود از كسي كه خفت و به راه
دير جنبيد و رخ به من ننمود
آن كه نشناخت قدر وقت درست
زيرا اين طاس لاجورد چه جست ؟

زندگينامه نيما يوشيج از زبان خودش

اميد پليد
اسفند 1319

در ناحيه يِ سَحَر، خروسان
اينگونه به رَغْمِ تيرگي مي خوانند:
ـ « آي آمد! صبحِ روشن از در


بگشاده به رنگِ خونِ خود پَر.
سوداگرهاي شبْ گريزان.
بر مَركبِ تيرگي نشسته،
دارند ز راهِ دور مي آيند. » …

از پيكرِ كلِّه بسته دودِ دنيا
آنگه بجهد شراره ها،
از هم بِدَرَند پرده هايي را
كه بسته ره نظاره ها،
خوانند بلندتر خروسان:
ـ « آي آمد صبح، خنده بر لب.
بر باد دهِ ستيزه يِ شب.
از هم گُسَلِ فسانه يِ هول،
پيوند نِهِ قطارِ ايّام،
تا بر سرِ اين غبارِ جنبنده
بنيانِ دگر كند.
تا در دلِ اين ستيزه جو طوفان
طوفانِ دگر كند.
آي آمد صبح! چست و چالاك
با رقصِ لطيفِ قرمزي هاش،
از قلّه يِ كوه هاي غمناك
از گوشه يِ دشت هاي بس دور،
آي آمد صبح! تا كه از خاك
اندوده يِ تيرگي كند پاك
وآلوده يِ تيرگي بشويد،
آسوده پرنده اي زند پَر.

اِستاده وليك در نهاني
سوداگرِ شب، به چشمِ گريان
چون مرده يِ جانور ز دُنب آويزان،
در زيرِ شكسته هاي ديوارش
حيران شده است و نيست
يك لحظه به جايگه قرارش.
آن دَم كه به زيرِ دودها پيداست
شكلِ رمه ها،
وز دور، خروسِ پيره زنْ خواناست،
او بيش تر آورد به دل بيم،
اين زمزمه ها
كز صبح خبر مي آورَد باز،
همچون خبرِ مرگِ عزيزان
او راست به گوش.

او ( آن دلِ حيله جويِ دنيا )
آن هيكلِ پر شتابِ خودبين،
خشكيده بجاي خود بسي غمگين
هر لحظه اي از غم است در حالِ دگر.

در زيرِ درخت هاي بالا رفته
از دودِ بريشم.
در پيشِ هزار سايه، شيدا رفته
افتاده پس آنگهان ز ره گم.
در زيرِ نگين چند روشن
كه بر سر دود آب
لغزان شده اند و عكس افكن،
آنگاه سوي موج گشته پرتاب
او جاي گزيده تا به هر سو نگرد
وز اَندُه پَر گشادنِ اين مرغ
آشفته شده، زبون شده، غصه خورَد.
اما زِ پسِ غبار، كي مي گويد
نه برقِ نگاهِ خادعانه ره مي جويد؟
كي مدّعي است چشمِ آن بدجوي،
بر چهره يِ تيره رنگ گنداب،
چون بسته نظر،
شيريني يك شبِ نهان را
تجديد نمي كند؟
او با نظرِ دگر در اين كهنه جهان مي نگرد،
با شكلِ دگر چو جنبد از جا
در ره گذرد،
زين روي سوارِ تازيانه يِ خود
مي باشد.
چون ذرّه دويده در عروقِ دنياي زبون
بس نقطه يِ تيرگي پيِ هم
مي چيند.
تا آنكه شبي سياه رو را
سازد به فريبِ خود سيه تر.
با دَمِ پُر از سمومش آن بيگانه
آلوده يِ خود بدارد آن را.
بر تيرگيِ سَحَر بياويزد
تا تيرگي از بَرَش
نگريزد.
تا دائمْ اين شب، سيه بمانَد
او مي مكد از روشنِ صبحِ خندان.
مي بلعد هر كجا ببيند
انديشه يِ مردمي به راهي ست درست.
وندر دلِشان اميد مي افزايد.
مي پايد
مي پايد
تا هيچ كه بر رهِ معين نايد،
از زيرِ سرشكِ سردِ چِركَش
بر رهگذران
مانده نگران،
مي سنجد روشن و سيه را
مي پرورد او به دل
امّيدِ زوالِ صبحگه را.

 

مي تراود مهتاب نيما يوشيج

هنگام كه گريه مي دهد ساز
اين دود سرشتِ ابر بر پشت …
هنگام كه نيل چشم، دريا
از خشم به روي مي زند مُشت …

زان ديرْ سفر كه رفت از من
غمزه زن و عشوه ساز داده
دارم به بهانه هاي مانوس
تصويري از او به بَر گشاده.

ليكن چه گريستن، چه طوفان؟
خاموش شبي است، هر چه تنهاست.
مردي در راه مي زند نِي
وآواش فسُرده برمي آيد.
تنهاي دگر منم كه چشمم
طوفانِ سرشك مي گشايد.

معني شعر مي تراود مهتاب نيما يوشيج

شب همه شب شكسته خواب به چشمم
گوش بر زنگِ كاروانَستَم
با صداهاي نيم زنده ز دور
همعنان گشته، همزبان هستم.

جاده اما ز همه كس خالي است
ريخته بر سر آوار آوار
اين منم مانده به زندانِ شبِ تيره كه باز
شب همه شب
گوش بر زنگِ كاروانَستَم.

دانلود اهنگ مي تراود مهتاب نيما يوشيج

پرسيد كرم را مرغ از فروتني

تا چند منزوي در كنج خلوتي

دربسته تا به كي در محبس تني

در فكر رستنم ـپاسخ بداد كرم ـ

خلوت نشسنه ام زير روي منحني

هم سال هاي من پروانگان شدند

جستند از اين قفس،گشتند ديدني

در حبس و خلوتم تا وارهم به مرگ

يا پر بر آورم بهر پريدني

اينك تو را چه شد كاي مرغ خانگي!
كوشش نمي كني،پري نمي زني؟

نيما يوشيج مدرسه

خشك آمد كشتگاه من

در جوار كشت همسايه.

گرچه مي‌گويند: “مي‌گريند روي ساحل نزديك

سوگواران در ميان سوگواران.”

قاصد روزان ابري، داروگ! كي مي‌رسد باران؟

بر بساطي كه بساطي نيست

در درون كومه‌ي تاريك من كه ذره‌اي با آن نشاطي نيست

و جدار دنده‌هاي ني به ديوار اطاقم دارد از خشكيش مي‌تركد

– چون دل ياران كه در هجران ياران-

قاصد روزان ابري، داروگ! كي مي‌رسد باران؟

مدرسه نيما يوشيج تهران

شب همه شب شكسته خواب به چشمم
گوش بر زنگ كاروانستم
با صداهاي نيم زنده ز دور
هم عنان گشته هم زبان هستم.
*
جاده اما ز همه كس خالي است
ريخته بر سر آوار آو

مدرسه نيما يوشيج شهرك غرب

ترا من چشم در راهم
شباهنگام
كه مي گيرند در شاخ ” تلاجن” سايه ها رنگ سياهي
وزان دلخستگانت راست اندوهي فراهم
ترا من چشم در راهم.

مدرسه ي نيما يوشيج

پاسها از شب گذشته
است.
ميهمانان جاي را كرده اند خالي. ديرگاهي است
ميزبان در خانه اش تنها نشسته.
در ني آجين جاي خود بر ساحل متروك ميسوزد اجاق او
او

دانلود اشعار نيما يوشيج Pdf

بر سر قايقش انديشه كنان
قايق بان
دائماً ميزند از رنج سفر بر سر دريا فرياد:
“اگرم كشمكش موج سوي ساحل راهي ميداد.”
*
سخت طوفان زده روي در

ديوان اشعار نيما يوشيج Pdf

ديري ست نعره مي كشد از بيشه ي
خموش
“كك كي” كه مانده گم.

از چشم ها نهفته پري وار
زندان بر او شده است علف زار
بر او كه او قرار ندارد
هيچ

گزيده اشعار نيما يوشيج Pdf

در پيش كومه ام
در صحنه ي تمشك
بيخود ببسته است
مهتاب بي طراوت.لانه.
*
يك مرغ دل نهاده ي دريادوست
با نغمه هايش دريايي
بيخود سكوت خانه سرايم را
كرده است

دانلود مجموعه اشعار نيما يوشيج Pdf

تي تيك تي تيك
در اين كران ساحل و به نيمه شب
نك مي زند
“سيوليشه”
روي شيشه.

به او هزار بار
ز روي پند گفته ام
كه در اطاق من ترا
نه جا براي
خو

نيما يوشيج شهريار

زردها بي خود قرمز نشده اند
قرمزي رنگ نينداخته است
بي خودي بر ديوار.
صبح پيدا شده از آن طرف كوه “ازاكو” اما
“وازانا” پيدا نيست
گرته

نيما يوشيج

هست شب يك شبِ دم كرده و خاك
رنگِ رخ باخته است.
باد، نو باوه ي ابر، از بر كوه
سوي من تاخته است.
*
هست شب، همچو ورم كرده تني گرم در استاده هوا،
هم ازين

دانلود مجموعه اشعار نيما يوشيج Pdf

من چهره ام گرفته
من قايقم نشسته به خشكي!
 
با قايقم نشسته به خشكي
فرياد مي زنم:
« وامانده در عذابم انداخته است
در راه پر مخافت اين ساحل خراب
و فاصله است آب
امدادي اي رفيقان با من.»
گل كرده است پوزخندشان اما
بر من،
بر قايقم كه نه موزون
بر حرفهايم در چه ره و رسم
بر التهابم از حد بيرون.
 
در التهابم از حد بيرون
فرياد بر مي آيد از من:
« در وقت مرگ كه با مرگ
جز بيم نيستيّ وخطر نيست،
هزّالي و جلافت و غوغاي هست و نيست
سهو است و جز به پاس ضرر نيست.»
با سهوشان
من سهو مي خرم
از حرفهاي كامشكن شان
من درد مي برم
خون از درون دردم سرريز مي كند!
من آب را چگونه كنم خشك؟
فرياد مي زنم.
من چهره ام گرفته
من قايقم نشسته به خشكي
مقصود من ز حرفم معلوم بر شماست:
يك دست بي صداست
من، دست من كمك ز دست شما مي كند طلب.
 
فرياد من شكسته اگر در گلو، وگر
فرياد من رسا
من از براي راه خلاص خود و شما
فرياد مي زنم.
فرياد مي زنم !

نيما يوشيج

در شب سرد زمستاني

كوره ي خورشيد هم، چون كوره ي گرم چراغ من نمي­سوزد

و به مانند چراغ من

نه مي افروزد چراغي هيچ،

نه فرو بسته به يخ ماهي كه از بالا مي افروزد …

من چراغم را در آمدرفتن همسايه­ام افروختم در يك شب تاريك

و شب سرد زمستان بود،

باد مي پيچيد با كاج،