بيوگرافي “دكتر محمد مصدق” نخست وزير سابق ايران
محمد مصدق,محمد مصدق ايران,محمد مصدق را بهتر بشناسيم,محمد مصدق يوسفي,محمد مصدق رئيس الوزراء ايران,محمد مصدق شاعر,محمد مصدق ويكي پديا,محمد مصدق Pdf,محمد مصدق ويكيبيديا,محمد مصدق و اسلام,محمد مصدق في ايران,محمد مصدق اليوسفي
دوران كودكي و نوجواني دكتر مصدق
دكتر محمد مصدق در سال ۱۲۶۱ هجري شمسي در تهران، در يك خانواده اشرافي و مرفه بدنيا آمد. پدر دكتر محمد مصدق ميرزا هدايت الله معروف به ” وزير دفتر ” از مردان عصر ناصري و مادرش ملك تاج خانم ( نجم السلطنه ) فرزند عبدالمجيد ميرزا فرمانفرما و نوهً عباس ميرزا وليعهد و نايت السلطنه ايران بود.
ميرزا هدايت الله سه پسر داشت كه محمد كوچكترين پسرش بود. هنگام مرگ ميرزا هدايت الله پدر دكتر محمد مصدق در سال ۱۲۷۱ شمسي دكتر محمد مصدق ده ساله بود، ولي ناصرالدين شاه علاوه بر اعطاي شغل و لقب ميرزا هدايت الله به پسر ارشد او ميرزا حسين خان، به دو پسر ديگر او هم القابي داد، و دكتر محمد مصدق را ” مصدق السلطنه ” ناميد. دكتر مصدق در مورد خاطرات كودكي اش توضيح مي دهد كه: ” چون مادرم پس از مرگ پدر با برادرم ميرزا حسين وزير دفتر اختلاف نظر پيدا كرد، با ميرزا فضل الله خان وكيل الملك منشي باشي وليعهد ( مظفرالدين شاه ) ازدواج كرد و من با او رهسپار تبريز شدم. در ان زمان من نوجواني دوازده ساله بودم … “
دكتر محمد مصدق يا همان محمد خان مصدق السلطنه پس از پايان رساندن تحصيلات مقدماتي در تبريز همراه پدر خوانده اش، كه بعد از نشستن مظفرالدين شاه بر تخت سلطنت به سمت منشي مخصوص شاه تعيين شده بود، به تهران آمد.
حضور دكتر مصدق در كارهاي دولتي
دكتر محمد مصدق يا مصدق السلطنه با وجود سن كم در اولين سالهاي خدمت در مقام مستوفي گري خراسان كاملا در كار خود مسلط شد و توجه و علاقه عموم به سمت دكتر محمد مصدق جلب شد. در باره خدمات دكتر محمد مصدق در خراسان افضل الملك در كتاب افضل التواريخ چنين مي نويسد: ” ميرزا محمد خان مصدق السلطنه را امروز از طرف شغل مستوفي و محاسب خراسان گويند، اما رتبه و حسب و نسب و استعداد و هوش و فضل و حسابداني اين طفل (دكتر محمد مصدق) يك شبه ره صد ساله مي رود. اين جوان (دكتر محمد مصدق) بقدري با آداب و قاعده رفتار مي كند كه هيچ مزيدي بر آن متصور نيست. گفتار و رفتار و پذيرائي و احترامات دكتر محمد مصدق در حق مردم به طوري است كه خود دكتر محمد مصدق از متانت و بزرگي خارج نمي شود، دكتر محمد مصدق بدون ريا و از روي اخلاص و ادب با مردم رفتار مي كرد و در بالاترين رتبه انسانيت و خوش اخلاقي قرار داشت”.
دكتر محمد مصدق بعد از بازگشت به تهران در اولين انتخابات دوره مشروطيت نامزد وكالت شد. دكتر محمد مصدق به نمايندگي از طبقه ثروتمند و بزرگان اصفهان در اولين دوره تقنينيه انتخاب شد؛ ولي اعتبار نامه دكتر محمد مصدق بدليل اين كه سن دكتر محمد مصدق به سي سال تمام نرسيده بود رد شد.
دكتر محمد مصدق در سال ۱۲۸۷ شمسي براي ادامه تحصيلات خود به فرانسه رفت و پس از خاتمه تحصيل در مدرسه علوم سياسي پاريس به سويس رفت و در اين مرحله به اخذ درجه دكتراي حقوق نائل آمد. بازگشت دكتر محمد مصدق به ايران با آغاز جنگ جهاني اول مصادف شد. بعد از بازگشت به ايران دكتر محمد مصدق با سوابق درخشاني كه در امور ماليه و مستوفي گري خراسان داشت به خدمت در وزارت ماليه دعوت شد. دكتر محمد مصدق نزديك 14 ماه در كابينه هاي مختلف اين سمت را حفظ مي كند تا اينكه سرانجام در حكومت صمصام السلطنه به علت اختلاف با وزير وقت ماليه ( مشار الملك ) از معاونت وزارت ماليه استعفا مي دهد و هنگام تشكيل كابينه دوم وثوق الدوله مجدداً عازم اروپا مي شود.
اقامت دكتر مصدق در سوييس
دكتر محمد مصدق در خاطرات خود از دوران اقامت در سويس كه آنرا ” وطن ثانوي ” خود مي خواند مي نويسد: ” در آنجا بودم كه قرارداد وثوق الدوله بين ايران و انگليس منعقد شد…. تصميم گرفتم در سويس بمانم و تجارت كنم. مقدار كمي هم كالا كه در ايران كمياب شده بود خريدم و به ايران فرستادم؛ و بعد چنين صلاح ديدم كه با پسر و دختر بزرگم كه 10 سال بود وطن خود را نديده بودند به ايران بيايم و بعد از تصفيه كارهايم از ايران مهاجرت نمايم. اين بود كه همان راهي كه رفته بودم به قصد بازگشت به ايران حركت نمودم…” دكتر محمد مصدق سپس شرح مفصلي از جريان مسافرت خود از طريق قفقاز به ايران داده و از آن جمله مي نويسد چون كمونيستها بر اين منطقه مسلط شده بودند، به دكتر محمد مصدق توصيه كرده بودند كه دستهايش را با دوده سياه كند تا كسي دكتر محمد مصدق را سرمايه دار نداند! دكتر محمد مصدق اضافه مي كند ” به دستور ژنرال قنسول ايران در تفليس اتومبيلي تهيه نمودند كه با پرداخت 40000 مناتت مرا به پتروسكي برساند و از آنجا از طريق دريا وارد مشهد سر ( بابلسر فعلي ) شويم. ولي چند ساعتي قبل از حركت خبر رسيد كه كمونيستها دربند را تصرف كرده اند كه از اين طريق نيز مايوس شدم و چون ناامني در تفليس رو به شدت مي گذاشت از همان خطي كه آمده بودم به سويس بازگشتم.”
بازگشت دكتر مصدق از سوييس
بعد از بازگشت دكتر محمد مصدق به سويس، مشيرالدوله كه به جاي وثوق الدوله به نخست وزيري انتخاب شده بود، تلگرافي بعنوان مصدق السلطنه به سويس فرستاد و او را براي تصدي وزارت عدليه به ايران دعوت كرد. دكتر محمد مصدق تصميم گرفت از راه بنادر جنوب به ايران برگردد.
در بازگشت دكتر محمد مصدق به ايران از طريق بندر بوشهر، پس از ورود به شيراز بر حسب تقاضاي محترمين فارس و واليگري ( استانداري ) فارس منصوب شد و تا كودتاي سوم اسفند ۱۲۹۹ در اين مقام ماند و براي ايجاد امنيت و جلوگيري از تجاوز دشمنان قدمهاي موثري برداشت.
با وقوع كودتاي سيد ضيا و رضا خان، دكتر محمد مصدق تنها شخصيت سياسي ايران بود كه دولت كودتا را به رسميت نشناخت و از مقام خود استعفا داد. پس از استعفا از فارس عازم تهران شد. ولي بنا به دعوت سران بختياري به آن ديار رفت تا كابينه سيد ضيا پس از ۱۰۰ روز ساقط شد.
با سقوط كابينه ضيا، وقتي قوام السلطنه به نخست وزيري رسيد، دكتر محمد مصدق را به وزارت ماليه ( دارائي ) انتخاب كرد كه با قبول شرايطي همكاري خود را با دولت جديد پذيرفت.
با سقوط دوت قوام السلطنه و روي كار آمدن مجدد مشيرالدوله وقتي از دكتر محمد مصدق خواسته شد كه با سمت والي آذربايجان با دولت همكاري كند، با اين شرط كه ارتشيان تحت امر او در منطقه باشند، قبول كرد. از اواخر بهمن ۱۳۰۰ با اواسط سال ۱۳۰۱ اين ماموريت را پذيرفت، ولي در اواخر كار بخاطر سرپيچي فرمانده قشون آذربايجان از اوامرش بدستور رضا خان سردار سپه، وزير جنگ وقت، از اين سمت استعفا داد و به تهران بازگشت.
در خرداد ماه ۱۳۰۲ دكتر محمد مصدق در كابينه مشيرالدوله به سمت وزير خارجه انتخاب شد و با خواسته انگليسيها براي دو مليون ليره كه مدعي بودند براي ايجاد پليس جنوب خرج كرده اند بشدت مخالفت نمود و آب پاكي را بر دست وزير مختار انگلستان ريخت.
پس از استعفاي مشيرالدوله، سردار سپه به نخست وزيري رسيد و دكتر محمد مصدق از همكاري با اين دولت خودداري كرد.
دكتر محمد مصدق در دوره پنجم و ششم مجلس شواري ملي به وكالت مردم تهران انتخاب شد و در همين زمان كه با صحنه سازي سلطنت خاندان قاجار منقرض و رضا خان سردار سپه و نخست وزير فعلي به مقام پادشاهي رسيد، او قاطعانه با اين انتخاب به مخالفت برخاست. زمانيكه عمر مجلس ششم به پايان رسيد و رضا شاه با ديكتاتوري مطلق فاتحه حكومت مشروطه و دمكراسي را خواند، دكتر محمد مصدق طي ساليان دراز خانه نشين شد و در اواخر سلطنت پهلوي اول كه همه مردان سابق يا از بين رفته بودند و يا دست بيعت به حكومت داده بودند، دكتر محمد مصدق به زندان افتاد ولي پس از چند ماه آزاد شد و تحت نظر در ملك خود در احمد آباد مجبور به سكوت شد. رضا شاه در سال ۱۳۲۰ پس از اشغال ايران بوسيله قواي روس و انگليس، از سلطنت بركنار گشت و به آفريقاي جنوبي تبعيد شد و دكتر محمد مصدق به تهران برگشت.
دكتر محمد مصدق در انتخابات شور انگيز دوره ۱۲ مجلس كه پس از سقوط رضا شاه انجام شد، بار ديگر در مقام وكيل اول تهران قدم به مجلس نهاد و مورد تجليل و قدرداني تمام ملت ايران قرار گرفت.
در انتخابات دوره ۱۵ مجلس بخاطر مداخلات نامشروع قوام السلطنه ( نخست وزير ) و شاه مانع شدند تا دكتر محمد مصدق قدم به مجلس بگذارد و انگليسيها بتوانند قرارداد تحميلي سال ۱۹۳۳ دوره رضا شاه را كه بمدت ۶۰ سال حقوق ملت ايران را از نفت جنوب ضايع مي ساخت، در دولت ساعد مراغه اي تنفيذ سازند. خوشبختانه بر اثر فشار افكار عمومي مقصود انگليسيها تامين نشد و عمر مجلس پانزدهم سر رسيد. در همين دوران بود كه دكتر محمد مصدق و همراهان وي اقدام به پايه گذاري جبههً ملي ايران را نمودند.
بر خلاف انتظار انگليسي ها، در انتخابات مجلس ۱۶ با همه تقلبات و حمايت شاه و دربار صندوقهاي ساختگي آرا تهران باطل شد و هژير وزير دربار دست نشانده والاحضرت اشرف بقتل رسيد و در نوبت دوم انتخابات، دكتر محمد مصدق و گروهي از يارانش كه هنوز دو سه نفري از آنها راه خيانت در پيش نگرفته بودند، ب همجلس راه يافتند؛ كه در همين مجلس پس از كشته شدن سپهبد رزم آرا، طرح ملي شدن صنايع نفت جنوب به رهبري دكتر مصدق تصويب شد و اندكي بعد در شور و اشتياق عمومي دكتر محمد مصدق به نخست وزيري رسيد تا قانون ملي شدن صنعت نفت را به اجرا در آورد.
در ارديبهشت ماه سال ۱۳۳۰ دكتر محمد مصدق با تكيه به راي اعتماد اكثر نمايندگان مجلس به نخست وزيري رسيد. نخستين اقدام دكتر محمد مصدق پس از معرفي كابينه، اجراي طرح ملي شدن صنعت نفت بود.
بدنبال شكايت دولت انگليس از دولت ايران و طرح شكايت مزبور در شوراي امنيت سازمان ملل، دكتر محمد مصدق عازم نيويورك شد و به دفاع از حقوق ايران پرداخت. سپس به دادگاه لاهه رفت و در احقاق حق ملت ايران به پيروزي دست يافت. دكتر محمد مصدق در بازگشت به ايران سفري نيز به مصر كرد و در آنجا مورد استقبال پر شكوه ملت مصر قرار گرفت.
انتخابات دوره 17 مجلس بخاطر دخالتهاي ارتشيان و دربار به تشنج كشيد و كار بجايي رسيد كه پس از انتخاب ۸۰ نماينده، دكتر محمد مصدق دستور توقف انتخابات حوزه هاي باقي مانده را صادر كرد.
دكتر محمد مصدق براي جلوگيري از كارشكنيهاي ارتش درخواست انتقال وزارت جنگ به دولت را از شاه نمود. كه اين درخواست از طرف شاه رد شد. به همين دليل دكتر محمد مصدق در ۲۵ تيرماه ۱۳۳۱ از مقام نخست وزيري استعفا كرد.
1 روز بعد، مجلس قوام السلطنه را به نخست وزيري انتخاب كرد و قوام السلطنه با صدور بيانيه شديد الحني نخست وزيري خود را اعلام نمود.
مردم ايران كه از بركناري دكتر محمد مصدق شديدا خشمگين بودند، در پي 4 روز تظاهرات و قيامهاي پيوسته در حمايت از دكتر محمد مصدق، موفق به ساقط كردن دولت قوام گرديدند، و در ۳۰ تير ۱۳۳۱ دكتر محمد مصدق بار ديگر به مقام نخست وزيري ايران رسيد.
كودتا عليه دكتر مصدق
در روز نهم اسفند ماه ۱۳۳۱ دربار با كمك عده اي از روحانيون، افسران اخراجي و اراذل و اوباش تصميم به اجراي طرح توطئه اي بر عليه دكتر محمد مصدق كردند تا او را از بين ببرند. نقشه از اين قرار بود كه شاه در آن روز به عنوان سفر به اروپا از پايتخت خارج شود و اعلام دارد كه اين خواسته دكتر محمد مصدق است ( براي اطلاعات بيشتر لطفا به كتاب ” خاطرات و تالمات دكتر مصدق” بقلم خود ايشان مراجعه كنيد). اراذل و اوباش نوكر دربار هم به بهانه جلوگيري از سفر شاه در مقابل كاخ شاه تظاهرات برپا كنند و هنگام خروج دكتر محمد مصدق از دربار وي را بقتل برسانند. ولي از آنجائيكه دكتر محمد مصدق از نقشه اطلاع يافت توانست جان سالم بدر برد و توطئه با شكست روبرو گشت.
سرتيپ افشار طوس رئيس وفادار شهرباني دكتر محمد مصدق، بوسيله عمال دربار و افسران اخراجي به طرز وحشيانه اي بقتل رسيد.
بعلت اختلافات شديد مجلس با دولت دكتر محمد مصدق، و بدنبال استعفاي بسياري از نمايندگان مجلس ،دولت اقدام به برگزاري همه پرسي در سطح كشور نمود تا مردم به انحلال يا عدم انحلال مجلس راي دهند. در اين همه پرسي كه البته به خاطر همزمان نبودن زمان انتخابات در تهران و شهرستانها، و همچنين جدا بودن محل صندوقهاي مخالفان و موافقان انحلال مجلس مورد انتقاد بسياري از منتقدان قرار گرفت؛ در حدود دو ميليون ايراني به انحلال مجلس راي مثبت دادند و مجلس در روز ۲۳ مرداد ۱۳۳۲ رسما انحلال يافت.
در روز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ طبق نقشه اي كه سازمانهاي جاسوسي آمريكا و انگليس براي براندازي دولت دكتر محمد مصدق كشيده بودند، شاه دستور عزل دكتر محمد مصدق را صادر نمود و رئيس گارد سلطنتي خويش، سرهنگ نصيري را موظف نمود تا با محاصره خانه نخست وزير فرمان را به وي تحويل دهد. همچنين نيروهايي از گارد سلطنتي مامور بازداشت عده اي از وزراي دكتر محمد مصدق گشتند. ولي نيروهاي محافظ نخست وزيري با يك حركت غافلگير كننده رئيس گارد سلطنتي و نيروهايش را خلع سلاح و بازداشت نمودند و نقشه كودتاي ۲۵ مرداد به شكست انجاميد.
در روز ۲۸ مرداد ماه ۱۳۳۲ دولتين آمريكا و انگليس با اجراي نقشه دقيقتري دست به كودتاي ديگري عليه دولت ملي دكتر محمد مصدق زدند كه اينبار باعث سقوط دولت دكتر محمد مصدق گشت. در اين روز سازمان سيا با خريدن فتواي برخي از روحانيون و همچنين دادن پول به ارتشيان، اراذل و اوباش تهران آنها را به خيابانها كشانيد. بدليل خيانت رئيس شهرباني و بي توجهي رئيس ستاد ارتش دولت دكتر محمد مصدق، كودتاچيان توانستند به آساني خود را به خانه دكتر محمد مصدق برسانند و پس از چندين ساعت نبرد خونين گارد محافظ نخست وزيري را نابود كنند و خانه وي را پس از غارت كردن به آتش بكشانند. ولي دكتر محمد مصدق موفق شد به همراه ياران خود از نردبان استفاده كند و به خانه همسايه پناه ببرد. در اين كودتا گروهي از ياران سابق دكتر محمد مصدق نيز به بهانه مخالفت با دكتر محمد مصدق با اجانب همكاري نمودند! همچنين شايان ذكر است كه اعضاي حزب كمونيست توده كه در روزهاي ۲۶ و ۲۷ مرداد به بهانه هواداري از دكتر محمد مصدق دست به اغتشاشات مي زدند، در روز ۲۸ مرداد هيچ عملي بر ضد كودتاي آمريكائيان انجام ندادند.
در روز ۲۹ مرداد دكتر محمد مصدق و يارانش خود را به حكومت كودتا به رهبري ژنرال زاهدي تسليم كردند.
رسوايي كودتاچيان توسط دكتر مصدق
در دادگاهي نظامي، دكتر محمد مصدق با برملا كردن اسرار كودتاي 25 و 28 مرداد چهره كودتاچيان را نزد جهانيان رسوا ساخت. در پايان دادگاه وي را به ۳ سال زندان محكوم كردند و پس از گذراندن 3 سال زندان، دكتر محمد مصدق به ملك خود در احمد آباد تبعيد گشت و تا آخر عمر تحت نظارت شديد بود.
روزهاي پاياني زندگي دكتر مصدق
در سال ۱۳۴۲ همسر دكتر محمد مصدق، خانم ضياالسلطنه، در سن ۸۴ سالگي درگذشت و دكتر محمد مصدق را بيش از پيش در غم فرو برد. حاصل ازدواج وي و دكتر محمد مصدق ۲ پسر و ۳ دختر بود.
در ۱۴ اسفند ماه ۱۳۴۵ دكتر محمد مصدق بدليل بيماري سرطان، در سن ۸۴ سالگي دار فاني را وداع گفت. پيكر مطهر دكتر محمد مصدق در يكي از اتاقهاي خانه اش در احمد آباد به خاك سپرده شد.
دكتر محمد مصدق يكي از مردان بزرگ ايران زمين است كه عمرش را براي خدمت به مردم ايران زمين گذراند.براي شادي روح مردي كه باعث ملي شدن صنعت نفت ايران شد صلوات
دكتر محمد مصدق
- ۶ بازديد
- ۰ نظر