شعر در مورد پاييز

شعر در مورد پاييز,شعر در مورد پاييز و باران,شعر در مورد پاييز كودكانه,شعر در مورد پاييز كوتاه,شعر در مورد پاييز و عشق,شعر در مورد پاييز و انار,شعر در مورد پاييز شاملو,شعر در مورد پاييز اخوان ثالث,شعر در مورد پاييز تركي,شعر در مورد باران پاييز,شعر درباره پاييز و باران,شعر در مورد زمستان كودكانه,شعر درباره پاييز كودكانه,شعر در مورد زمستان براي كودكان,شعر كودكانه در مورد فصل پاييز,شعر در باره زمستان كودكانه,شعر در مورد پاييز براي كودكان,شعر در مورد پاييز براي كودكان پيش دبستاني,شعر در مورد زمستان براي كودكان پيش دبستاني,شعر هاي كودكانه در مورد پاييز,شعر كوتاه عاشقانه در مورد پاييز,شعري كوتاه در مورد پاييز,شعر هاي كوتاه در مورد پاييز,شعر نو كوتاه در مورد پاييز,شعر هاي كوتاه در مورد فصل پاييز,شعر درباره پاييز و انار,شعر در مورد پاييز از شاملو,شعر درباره زمستان اخوان ثالث,شعر در مورد باران پاييزي,شعر در مورد بارون پاييز,شعر در مورد باران و پاييز,شعري درباره باران پاييزي,شعر زيبا درباره باران پاييزي,شعري در مورد باران پاييزي,شعر نو در مورد باران پاييزي,شعر زيبا در مورد باران پاييزي,شعر درباره باران پاييز,شعر پاييز,شعر پاييزي عاشقانه,شعر پاييز اخوان,شعر پاييزه و پاييزه,شعر پاييز آمد,شعر پاييز كودكانه,شعر پاييزه پاييزه,شعر پاييز طلايي,شعر پاييز براي كودكان,شعر پاييزي عاشقانه كوتاه,شعر پاييز عاشقانه,شعر عاشقانه پاييز كوتاه,شعر پاييز عاشق است,شعر پاييز عاشقان,شعر هاي پاييزي عاشقانه,شعر عاشقي پاييزي,شعر نو عاشقانه پاييزي,شعري عاشقانه پاييزي,شعر پاييز از اخوان,شعر در مورد پاييز اخوان ثالث,دانلود شعر پاييز اخوان ثالث,شعر پاييزي مهدي اخوان ثالث,شعر پاييز در زندان اخوان ثالث,شعر پادشاه فصل ها پاييز اخوان,شعر پاييزه و پاييزه برگ درخت ميريزه,شعر پاييزه و پاييزه برگ از درخت ميريزه,شعر پاييزه و پاييزه,شعر كودكانه پاييزه و پاييزه,متن شعر پاييزه و پاييزه,شعر پاييزه پاييزه برگ درخت ميريزه,شعر پاييزه اي پاييزه,دانلود شعر كودكانه پاييزه و پاييزه,شعر پاييز آمد در ميان درختان,شعر پاييز آمد,شعر پاييز آمد دانلود,شعر آمدن پاييز,شعر پاييز امد گروه كر,متن شعر پاييز آمد,شاعر شعر پاييز آمد,شعر درباره آمدن پاييز,شعر در مورد آمدن پاييز,شعر پاييزي كودكانه,شعر پاييز كودكانه,شعر فصل پاييز كودكانه,شعر درباره پاييز كودكانه,شعر كوتاه پاييز كودكانه,شعر در مورد پاييز كودكانه,شعر كودكانه پاييز اومد دوباره,شعر كودكانه پاييز و پاييزه,شعر كودكانه پاييز پاييزه,شعر پاييزه پاييزه هايده,شعر پاييزه پاييزه برگ درخت مي ريزه,شعر پاييز پاييزه,شعر پاييز پاييزه برگ درخت ميريزه,شعر كودكانه پاييزه پاييزه,متن شعر پاييزه پاييزه,متن شعر كودكانه پاييزه پاييزه,شعر فصل پاييز براي كودكان,شعر درباره پاييز براي كودكان,شعر پاييز كودكان,شعر پاييز براي مهد كودك,شعر كودكانه براي پاييز,شعر كودكانه براي فصل پاييز,شعر پاييزي براي كودكان

شعر در مورد پاييز

در اين مطلب سعي كرده ايم حدود 100 شعر از اشعار زيبا را در مورد پاييز براي شما تهيه نماييم.براي ديدن اين اشعار به ادامه مطلب مراجعه نماييد

دست‌هاي تو

صبحي روشن‌اند

صبح جمعه‌ي پاييز

كه زير ملافه‌ي سردي به موسيقي دوري گوش مي‌كنم.

شعر در مورد پاييز

مثل بوسه ي پيش از خداحافظي

تكليفت روشن نيست

من چقدر ساده ام

كه هنوز فكر مي كنم

روزهاي آخر پاييز

تمام طلسم ها باطل مي شود

و تو مرا فتح خواهي كرد.

شعر در مورد پاييز كودكانه

چشم هاي تو …

بلوط زاران “بورصه” اند در پاييز

برگ هاي درختانند بعد از باران تابستان

و “استانبول” اند ـ در هر فصل و هر ساعت ـ

شعر در مورد پاييز كوتاه

آدم ها گاهي خاكستري اند

نه بودنشان آرامت مي كند و نه رفتنشان!

گاهي چنان با عشق مي آيند

كه هُرم نگاهشان

و عطر حرف هايشان

روحت را مي نوازد

و گاهي چنان بي مِهرند

كه تو مي ماني

پنجره اي رو به پاييز،

بغضي تلخ،

و سكوت و سكوت و سكوت….

شعر در مورد پاييز و عشق

پيچك هاي سبز دلم

ناباورانه پاييز نيامدنت را باور كرده اند

و در نارنجي پيراهنش رنگ باخته اند

شعر در مورد پاييز و انار

در عصر يك پاييز

در اتوبوس بوديم

دورمان ديوار شيشه‌اي سبز …

سبزي شيشه‌ها، زرد پاييز را

سبز خرم كرده بود.

از سبزي برگ‌ها بهار به اتوبوس نشست.

شعر در مورد پاييز شاملو

پاييز از چشمان من شروع شد

از برگ ريزان دلم

از نارنجيِ سكوتم

كه مشت مشت دلتنگي به آسمان مي پاشيد

شعر در مورد پاييز اخوان ثالث

پاييز

نگاه خشكيده ي من بود

بر تنِ خسته ي كوچه

و عشق نافرجامي

كه داشت كم كم غروب مي كرد …

شعر در مورد پاييز تركي

مهربانم مهر به آخر رسيد!

اولين باد پاييزي نبودي..

يعني نمي‌خواهي اولين

بارش آبان را اينجا باشي!؟

شعر در مورد باران پاييز

فراموشت كرده ام

و حالا

همه چيز عادي شده

باران كه مي بارد

پنجره را مي بندم

ديگر يادم نيست

غروب جمعه

چه ساعتي بود !

پاييز را

تنها از روي تقويم مي شناسم !

فراموشت كرده ام 

اما

گاهي دلم براي دلتنگ ِ تو شدن

تنگ مي شود

شعر درباره پاييز و باران

چقدر صداي آمدنِ پاييز

شبيه صداي قدم هاي تو بود

ملتهب، مرموز، دوست داشتني…

شعر در مورد زمستان كودكانه

چقدر هواي پاييز شبيه دست هاي توست

نه گرم، نه سرد، هميشه بلاتكليف!

چقدر صداي خش خش برگ ها

شبيه صداي قلب من است

كه خواست، افتاد، شكست…

چقدر اين پياده روها پر از آرزوهاي من است

نارنجيِ يكدست، پُر از آدم هاي دست در دست، مست…

شعر درباره پاييز كودكانه

چقدر پاييز شبيه دلتنگي ست

شبيه كسي كه بود، رفت

كسي كه ديگر نيست.

شعر در مورد زمستان براي كودكان

عاشقت شدم كه وقتي پاييز شد

و هر كسي رفت توي لاك خودش

كسي باشد كه هواي اين بي قراري ام را داشته باشد

عاشقت شدم كه صبح هاي ابري بهانه ي لبخند باشي

كه صدايت طعنه بزند به خش خش برگ ها

عاشقت شدم كه شعرهايم مخاطب خاص داشته باشند

و آدم ها من و تو را با هم ورق بزنند

آن روز من به دلهره هاي بعد از نبودنت فكر نكردم

دلم خواست عاشقت شوم

تا رنگ فصل ها را ما تعيين كنيم.

شعر كودكانه در مورد فصل پاييز

پاييز آمد و

من‎ ‎ساختن لحظات ناب را بدون تو حرام كرده ام

شعر در باره زمستان كودكانه

فصلي در راه است

با اشك هايي كه

هنوز بر گونه ي خيابان نيفتاده

خشك مي شوند!‏

و عشق

پنهاني ترين

رازِ پاييز‎ ‎‏ است.‏

شعر در مورد پاييز براي كودكان

تابستان را كه داغ نيامدن كردي

پاييز را سرد نبودن نكن؛

گناه دارد…

شعر در مورد پاييز براي كودكان پيش دبستاني

تو را در كوهستان به خاطر مي آورم

به هنگام در به دريِ باد

وقتي پلي را از جا مي كند

در اتاقي كوچك، به اندازه ي كف دست

و پرچمي كه پاييز را دشوار كرده است.

تو را به هنگام باريدن باران

-حلزوني كه بيهوده برگي را مرطوب مي كند

تو را در مه

وقتي كه به رود نزديك مي شود

چون پيغامي خونين به خاطر مي آورم

و سنگ‌ها

سعي مي كنند خونت را پنهان كنند

شعر در مورد زمستان براي كودكان پيش دبستاني

چه كِيفِ خوبي دارد

كنارِ تو پاييز را ريختن

كنارِ تو برگ را نوشتن

كنارِ تو خوب بودن،

خوبي كردن

چه‌كيفِ خوبي دارد

كنارِ تو برف را، آدم برفي را

وَ بهار وُ هرچه خوب را،

دوست داشتن !

شعر هاي كودكانه در مورد پاييز

وقتي مي‌ايستي، زمين نمي‌چرخد

جهان بن‌بست مي‌شود

وَ هيچ كس به كارش نمي‌رسد

راه رفتنَ‌ت،

بيراهه را راه مي‌كند وُ

قدم زدنَ‌ت، پاييز را ناز

شعر كوتاه عاشقانه در مورد پاييز

من يك پنج شنبه

در دل آذر

در ميانه ي پاييز

در اوج تقويم

جا مانده ام!

شعري كوتاه در مورد پاييز

لب هاي من

بي قرار فصل هايي ست كه تو

بهانه ي شادي هايش هستي

نمي خواهم به كسي توضيحي بدهم

فقط مي خواهم كه تمام پاييز امسال را در آغوش تو باشم

بعضي چيز ها را نمي شود به مردم فهماند.

شعر هاي كوتاه در مورد پاييز

وقتي درخت

در راستاي معني و ميلاد

بر شاخه هاي لخت

پيراهن بلند بهاري دوخت

با اشتياق رفتم به ميهماني آئينه

اما دريغ

چشمم چه تلخ تلخ، پاييز را دوباره تماشا كرد

و ديگر جوان نمي شوم

شعر نو كوتاه در مورد پاييز

روز باشد يا شب؟

بهار باشد يا پاييز؟

قصه اين است كه در گذر همه ي فصل ها

من، دلم فقط تو را مي خواهد.

شعر هاي كوتاه در مورد فصل پاييز

برايت

دلتنگي عصر پاييز را مي فرستم

مثل كلاغ هاي دم غروب

هيچ جا نيستم

فقط گاهي

يكي از پرهايم مي افتد.

شعر درباره پاييز و انار

عاشق پاييز بودم

اكنون براي زمستان جان مي دهم

آخر عزيز دلم

تو خودت را

در لباس هاي زمستاني ات ديده اي؟!

شعر در مورد پاييز از شاملو

مرا براي روز مبادا كنار بگذار!

مثل مسافرخانه اي متروكه ام

در جاده اي سوت و كور

يك روز

خسته از راه مي رسي و

جز آغوش من

برايت پناهي نيست.

شعر درباره زمستان اخوان ثالث

چه‌قدر مي‌توانستيم بيدار باشيم

يك شب پاييزي، كه بادهاي پاييزي

همه‌ي برگ‌هاي درختان را بر زمين ريختند

به زير برگ‌ها رفتيم

و براي هميشه خوابيديم.

شعر در مورد باران پاييزي

مي خواستم

بهار به خانه ات بياورم

و ديگر قانع نباشي

به گل هاي چسبيده به فرش

مي خواستم

بهار به پيرهنت بياورم

و از آنجا سفر كنم

به سرزمين هاي كشف نشده

 اما هر دري باز كردم

پاييز در بادهايش از راه رسيد

روي هر پنجره اي دست گذاشتم

زمستان

آخرين تصوير در حافظه اش بود

شعر در مورد بارون پاييز

آرام مي آيم

و از گوشه ي لب هايت

برگ هاي پاييز را جارو مي كنم

من گذر فصل ها را

از خطوط صورت تو مي فهمم.

شعر در مورد باران و پاييز

پاييز من از آنجايي آغاز مي شود

كه تو چند قدم از شعرهايم دور مي شوي

بانو

هميشه همين است كه مي بيني

برگ ها وقتي به مردن فكر مي كنند

كه مهر تمام شده باشد

شعري درباره باران پاييزي

مثل يك جريان موسيقي

مثل يك باران پاييزي

ناگهاني بودنت عشق است!

شعر زيبا درباره باران پاييزي

پاييز كه مي شود

حرف شال را نمي زني

تا خيال بافي ام

گردن تو باشد

شانزليزه را

به رفت و آمد گرفته اي

و دامنت

بندري به خورد كافه ها مي دهد

با ويولن‌سل‌هاي بازنشسته

يا لهجه اي كه از خرخره بوي غربت مي دهد

سرما را بهانه مي كنم

كه سرم

شانه هاي دموكراتت را

ييلاق قشلاق كند.

شعري در مورد باران پاييزي

پاييز را

به هيچ مي‌انگارد

دستي كه دست‌هاي ترا دارد.

شعر نو در مورد باران پاييزي

تو عابري عادي

در خيابان پاييز نيستي!

فرشته‌اي هستي كه بال‌هايش را

پشتِ مانتويي سياه پنهان مي‌كند

و مقنعه‌اش معبدِ اينكاست

كه خورشيد را در خود دارد!

شعر زيبا در مورد باران پاييزي

آه بانو!

بانو… بانو

وقار پاييزي ام را، با فراواني رويا چه كار؟

پيشاني ام را كه ببوسي

چترم را مي گشايم

و از گوشه ي قصيده ي عمرم

بيتي بر مي دارم

تا براي تو

هزار ترانه بگويم

كه تو از عشق

بيش از آن مي داني

كه بودا از نيلوفر…!

شعر درباره باران پاييز

رنگِ چشمان مادرم را به ياد ندارم
و نمي‌دانم كه پدر
پيپ مي‌كشيد، يا سيگار؟
من در تابستان به دنيا آمدم
يا پاييز؟
در سال هزار و سيصد و پنجاه و چهار،
يا پنجاه و چهار هزار و سيصد و يك؟

شعر پاييز

به ياد تو هستم

كاش

خداحافظي نمي‌كردي و مي‌رفتي

من عمري خداحافظي تو را

به ياد داشتم

پاييز پشت پنجره

استوار ايستاده است

مرا نظاره مي‌كند

كه چرا من

هنوز جهان را ترك نكرده‌ام

من كه قلب فرسوده دارم

من كه بايد با قلب فرسوده

كم كم تو را فراموش كنم!

شعر پاييزي عاشقانه

تو پنجره‌اي رو به مديترانه‌اي

و ترانه‌اي كه هزار جايزه‌ي گِرَمي را درو خواهد كرد!

ديواري هستي ميان من و مرگ

و گلي كه پاييز از عطرش پا سست مي‌كند…

شعر پاييز اخوان

به دنبال لبخند ناب تو هستم

چنين عمرم را مي گذرانم.

مرا نه شكوِه است نه گلايه

قلبم اگر ياري كند

برگ هاي زرد پاييزي را شماره مي كنم

كه دارند از پاييز جدا مي شوند و

به زمستان متصل مي شوند

براي زيستن هنوز بهانه دارم

شعر پاييزه و پاييزه

زندگي را ورق بزن

هر فصلش را خوب بخوان

با بهار برقص

با تابستان بچرخ

در پاييزش عاشقانه قدم بزن

با زمستانش بنشين و

چايت را به سلامتي نفس كشيدنت بنوش…

زندگي را بايد زندگي كرد، آنطور كه دلت مي گويد.

مبادا زندگي را دست نخورده براي مرگ بگذاري!

شعر پاييز آمد

اگر پاييز نبود

هيچ اتفاق شاعرانه اي نمي افتاد

نه موسيقي باد بود

نه سمفوني كلاغها

نه رقص برگ

و من

هيچ بهانه اي براي بوسيدن تو

در اين شعر نداشتم

شعر پاييز كودكانه

به تو فكر مي كنم

و برگ هاي زرد

يكي يكي

شكوفه مي شوند

راستي

آنجا هم

پاييز

اين همه زيباست؟

شعر پاييزه پاييزه

اين برگ‌هاي زرد

به خاطر پاييز نيست كه از شاخه مي‌افتند

قرار است تو از اين كوچه بگذري

و آن‌ها پيشي مي‌گيرند از يك‌ديگر

براي فرش كردنِ مسيرت

شعر پاييز طلايي

وقتي مي‌آمدي دلم مي‌خواست

بهار شده باشد

يا پاييز يا زمستان يا..

هرچي!

شعر پاييز براي كودكان

پاييز

آرام